جبران :)

ساخت وبلاگ

اهممم ...

خوب میدونید من الان عشق آپ گرفتم . .. دیدم یه دو روز دیگه بیشتر نمونده هر چی کار تو تابستون نتونستم بکنم الان می خوام تو همین دو روز بکنم ... نمونه ی جالبشم آپ کردنمه  ... : دیـــــ ی غلیظ

یه نمونه جالب دیگش کاب خوندنمه ... و صد البته فیلم نگا کردنم ...

بچه ها قطع اومید کردین دیگه از آپ کردنما نه نظری نه سارا زنده ای ای ؟ بی معرفتا ( حالا بگو خودم چی کار کردم :)) )

خوب من الان چی بگم؟ هوا صافه همه چی امن و امانه من پشت لپ تاب اینهو بیکا را نشتم گشت زنی میکنم .

ا راستی بچها من کتاب ندارم ... کتابا تموم شده سر من بی کلاه مونده ...

رزا فردا جشن داره ... جشن شکوفه ها .... : ) یادی از کودکی

وای رزا خوندن یاد بگیره دیگه نمیتونم سر به سرش بزارم . .. هر دفه ازم میپورسید انجا چی نوشته میگفتم رزا خنگه

من الان خیلی شنگولم ... نمیدونم چرا ! مرض ! تموم شد مرض ... گرفتم

بچها نیمکتا تکی شده ....

ولی یه مزایایی داره یکیشم اینه که  خیلی گندس ولی مجبورن حداقل 25 تاشو تو کلاسا جا بدن که یعنی فاصله ی نیمکتا تنگ میشه که یعنی اون کسی که اینور کلاس کنار پنجره نشسته میتونه ورق کسی رو که اونور کلاس کنار دیوار نشسته ببینه ....

برو بچ یه حال گیری بیام وسط ؟ ... جفری گفت کلاسارو ریخته به هم یعنی بر زده ..... : دی

من جعفری رو میکشم

خب دیگه  4 روز دیگه میبینمتون بقیه ی حرفا بمونه واسه اون موقع .... :)

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 375 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1391 ساعت: 20:47

نظر سنجی

اگه سال دیگه آخرین سالی باشه که منو می بینید چی کارمیکنید؟